اگرچه بانکداری و مالیه بخش عمدهای از پژوهشهای اقتصاد اسلامی را تشکیل میدهند، سایر موضوعاتی مانند فلسفه اقتصاد، مبانی اقتصاد، نظام اقتصادی اسلام، دولت اسلامی و توسعه نیز جایگاه مهمی دارند.
خوشه-اقتصاد اسلامی با سه برداشت نادرست مواجه است: کنجکاوی صادقانه برای درک آن، انتقاد انکاری برای تضعیف آن، و تشبیه اشتباه آن به سوسیالیسم یا اقتصاد دولتی توسط برخی اقتصاددانان.
این سه منشأ باعث طرح پرسشهایی میشود که پاسخ به آنها برای تبیین جایگاه و مبانی علمی اقتصاد اسلامی و رفع ابهامات ضروری است.
اقتصاد اسلامی مفهومی جامع است که فراتر از مالیه و بانکداری اسلامی میرود. اگرچه بخش قابلتوجهی از ادبیات پژوهشی به بانکداری اسلامی اختصاص یافته، این تنها بخشی از اقتصاد اسلامی است که موضوعاتی نظیر عدالت اقتصادی، توزیع منابع، و توسعه پایدار را نیز شامل میشود. برداشت نادرست از اقتصاد اسلامی بهعنوان شاخهای از مالیه، به دلیل محدودیت ادبیات موجود و شباهتهای ظاهری آن با سیستمهای مالی معاصر، رایج شده است. پژوهشهای مرتبط باید به جای تقلید از نظامهای سرمایهداری، به عمق مفاهیم دینی پرداخته و ابعاد اخلاقی و اعتقادی اسلام را نیز در بر گیرند تا الگویی اصیل و جامع ارائه شود.