چاقی، مشکلی است که سالانه افراد بیشتری را تحت تاثیر قرار میدهد و علاوه بر ایجاد مشکلات گوناگون برای سلامتی، میتواند به بروز بیماریهای کشندهای مانند فشار خون بالا، دیابت، آسم و سکته منجر شود؛ در نتیجه یکی از مهمترین تهدیدات حوزه سلامت عمومی به شمار میرود. هزینههای درمان بیماریهای ناشی از چاقی، سالانه افزایش مییابند.
اگرچه ژنتیک نقش مهمی در بروز چاقی دارد اما مصرف غذاهای پر کالری که سرشار از کربوهیدرات و چربی هستند نیز یکی از دلایل مهم شیوع چاقی به شمار میرود؛ در نتیجه توصیه پزشکان و متخصصان تغذیه این است که باید از یک رژیم غذایی سالم و متعادل پیروی شود. داروهای کاهش وزن که حدود ۱۰ درصد آنها به تایید “سازمان غذا و داروی آمریکا”(FDA) رسیدهاند، میتوانند به مقابله با چاقی کمک کنند اما این داروها معمولا با عوارض جانبی قابل توجهی از جمله سردرد، اسهال، آسیب شدید کبدی، آپنه خواب، التهاب پانکراس و فکر کردن به خودکشی همراه هستند.
پژوهشگران “دانشگاه هاروارد”(Harvard University) در بررسی جدید خود دریافتند که نوعی نمک مایع موسوم به “CAGE” میتواند جذب چربی از غذا را کاهش دهد و عوارض جانبی نیز نداشته باشد. این نمک در بررسی انجام شده روی موشها توانست میزان جذب چربی غذا را بدون داشتن عوارض جانبی کاهش دهد و وزن کلی بدن موشها را نیز تا ۱۲ درصد پایین بیاورد.
کاهش ۱۲ درصد وزن بدن معادل رسیدن وزن انسان از ۹۰ کیلوگرم به ۷۹ کیلوگرم است که تغییر قابل توجهی به شمار میرود. هدف پژوهشگران از این بررسی، ارائه محصولی است که بتواند به انسانها در رسیدن به وزن مطلوب و مناسب کمک کند.
ابداع نمک مایع
CAGE، نوعی نمک مایع است که چند سال پیش توسط دکتر “سمیر میتراگوتری” (Samir Mitragotri)، پژوهشگر دانشگاه هاروارد و طی پژوهشی در مورد بهبود جذب دارو در بدن ابداع شد.
میتراگوتری در این باره گفت: کشف CAGE، ما را به سوی این ایده هدایت کرد که شاید بتوانیم با کمک این نمک، از جذب مولکولهای آبگریز پیشگیری کنیم. بررسیهای ما نشان داد که مولکولهای چربی، کوچک و آبگریز هستند و ممکن است که CAGE بتواند از جذب آنها پیشگیری کند و به یک روش درمان برای چاقی تبدیل شود.
وی افزود: این نخستین پژوهشی است که نشان میدهد یک مایع یونی خوراکی میتواند به کاهش چربی و وزن بدن کمک کند. این پژوهش، روشی ساده، سریع و غیرتهاجمی را برای کاهش وزن بدن ارائه میدهد که عوارض جانبی نیز به همراه ندارد.
این پژوهش، در مجله “PNAS” به چاپ رسید.